طاها قند عسل

سلام قشنگم سلام پسر نازم ما این عید رفتیم خونه عزیز شمالییییییییییییییییییی هوراااااااااااااااااااااااا کلی خوش گذروندیم از اینجا با خاله فرح رفتیم اخه خاله فرح اومده بود خونمون برگشتنا باهم رفتیم تو هم که ماشالله شیطونی میکردی همش تو حیاط عزیز شیطنت بازی میکردی با دخمل خاله فرح همش تو حیاط با گل و گیاه بازی میکردین جیگرم بابایی ٨ روز بعد اومد اونم پیشمونم طاقت دوریمونو نداشت   هههههه با بابایی جنگل رفتیم گردش رفتیم با اینکه بیشتر بارون میومد اما کباب ها و هوای شمال عالییییییییییییییییییییییی جنگا عالیییییییییییییییییییییییییییییییی خوب داستان سفر تو یه پست دیگه میزارم برات اخه مامانی کمی بسی بی حال هست در حال رژیم هستم یکم توپولو شدم ...

سلام پسر قشنگم دیروز روز زن بود و شب قبلش با بابای رفتیم پیاده روی و گردش کلی خوش گذشت بابایی برام ٣ تا النگو طلا کادو داد و منو خیلی خوشحال کرد تو پسری هم منو یه بوس هدیه دادی و این قشنگترین هدیه و با ارزشترین هدیه از طرفت بود تو این روز برات بهترین هارو ارزو دارم گلم ایشالله همیشه سالم و تندرست باشی و منو بابایی هم برات بهترین مامان بابا باشیم بوسسسسسسسسسسسس از همین جا هم دست عزیز شمالی مامان خودمو میبوسم روزش مبارک الهی قربونش بشم کاش پیشش بودیم بوس برا عزیز از طرف طاها و دخملش ...